معنی فارسی provisioned
B1به معنی تأمین و آماده سازی منابع موردنیاز است.
Supplied with necessary items or resources.
- verb
verb
معنی(verb):
To supply with provisions.
مثال:
to provision an army
معنی(verb):
To supply (a user) with an account, resources, etc. so that they can use a system.
example
معنی(example):
کشتی قبل از عزیمت، تأمین شده بود.
مثال:
The ship was provisioned before setting sail.
معنی(example):
تمام اتاقها با اقلام لازم تأمین شده بودند.
مثال:
All rooms were provisioned with the necessary items.
معنی فارسی کلمه provisioned
:
به معنی تأمین و آماده سازی منابع موردنیاز است.
