معنی فارسی prudence
B2 /ˈpɹuːdəns/احتیاط، عاقلانه رفتار کردن و به درستی تصمیم‌گیری کردن به منظور جلوگیری از خطرات و مشکلات.
The quality of being cautious and making wise decisions, especially to avoid risks.
- noun
noun
معنی(noun):
The quality or state of being prudent; wisdom in the way of caution and provision; discretion; carefulness; hence, also, economy; frugality.
example
معنی(example):
احتیاط هنگام اتخاذ تصمیمات مالی مهم است.
مثال:
Prudence is important when making financial decisions.
معنی(example):
احتیاط او به تیم کمک کرد تا از خطرات احتمالی دور بمانند.
مثال:
Her prudence helped the team avoid potential risks.
معنی فارسی کلمه prudence
:
احتیاط، عاقلانه رفتار کردن و به درستی تصمیم‌گیری کردن به منظور جلوگیری از خطرات و مشکلات.
