معنی فارسی prudentially
B1به شکل محتاط و با در نظر گرفتن تبعات تصمیمات، عمل کردن.
In a manner that shows careful judgment and foresight; cautiously.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت پرودنتیالی سرمایهگذاری کرد و از سهام با ریسک بالا اجتناب کرد.
مثال:
She invested prudentially, avoiding high-risk stocks.
معنی(example):
آنها به صورت پرودنتیالی تصمیمات گرفتند و ثبات بلندمدت را تضمین کردند.
مثال:
They made decisions prudentially, ensuring long-term stability.
معنی فارسی کلمه prudentially
:
به شکل محتاط و با در نظر گرفتن تبعات تصمیمات، عمل کردن.