معنی فارسی prudently

B1

به‌طور معقول یا با احتیاط، نشان‌دهنده توجه به آینده و عواقب تصمیم‌ها.

In a way that shows care and thought for the future.

adverb
معنی(adverb):

In a prudent manner.

example
معنی(example):

او به‌طور معقولی هر ماه مقداری از حقوقش را پس‌انداز کرد.

مثال:

He prudently saved a portion of his salary each month.

معنی(example):

اطمینان حاصل کنید که به‌طور معقولانه سرمایه‌گذاری کنید تا پس‌اندازتان رشد کند.

مثال:

Make sure to invest prudently to grow your savings.

معنی فارسی کلمه prudently

: معنی prudently به فارسی

به‌طور معقول یا با احتیاط، نشان‌دهنده توجه به آینده و عواقب تصمیم‌ها.