معنی فارسی pruritic
B1خارشدار، اصطلاحی پزشکی که به حالت خارش یا احساس ناراحتی ناشی از تحریک پوست اشاره دارد.
Relating to or denoting itching.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک راش خارشدار دارد که بسیار خارش میکند.
مثال:
She has a pruritic rash that itches a lot.
معنی(example):
او از احساس خارش بر روی پوستش شکایت کرد.
مثال:
He complained about a pruritic feeling on his skin.
معنی فارسی کلمه pruritic
:
خارشدار، اصطلاحی پزشکی که به حالت خارش یا احساس ناراحتی ناشی از تحریک پوست اشاره دارد.