معنی فارسی prussian
B1پروس، به منطقهای تاریخی در اروپا اشاره دارد کهنه در قرن نوزدهم امپراتوری پروس نامیده میشد.
Relating to Prussia, a historical region that was prominent in European history.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
امپراتوری پروس بخشی مهم از تاریخ اروپا بود.
مثال:
The Prussian Empire was a significant part of European history.
معنی(example):
معماری پروسی برای طرحهای بزرگش مورد توجه است.
مثال:
Prussian architecture is noted for its grand designs.
معنی فارسی کلمه prussian
:
پروس، به منطقهای تاریخی در اروپا اشاره دارد کهنه در قرن نوزدهم امپراتوری پروس نامیده میشد.