معنی فارسی prussianised
B1پرسیشده به معنای تحت تأثیر فرهنگ و نظامهای پروسی قرار گرفتن است.
To have adopted or be influenced by the customs, culture, or governance of Prussia.
- VERB
example
معنی(example):
این ناحیه بعد از جنگ پرسیشده بود.
مثال:
The region was prussianised after the war.
معنی(example):
سیستم آموزشی برای همراستایی با استانداردهای آنها پرسیشده بود.
مثال:
The educational system was prussianised to align with their standards.
معنی فارسی کلمه prussianised
:
پرسیشده به معنای تحت تأثیر فرهنگ و نظامهای پروسی قرار گرفتن است.