معنی فارسی psalming

B1

عمل یا فرایند سرودخوانی، به ویژه سرودهای مذهبی.

The act of singing psalms.

example
معنی(example):

کُر به صورت زیبا سرودخوانی می‌کرد.

مثال:

The choir was psalming beautifully.

معنی(example):

آنها شب را به سرودخوانی مشترک گذراندند.

مثال:

They spent the evening psalming together.

معنی فارسی کلمه psalming

: معنی psalming به فارسی

عمل یا فرایند سرودخوانی، به ویژه سرودهای مذهبی.