معنی فارسی pseudoasymmetrically
B2به شکلی که در آن عناصر به صورت غیرمتقارن و در عین حال به طور ظاهری متعادل چیده شدهاند.
In a manner that elements are organized asymmetrically yet appear balanced.
- ADVERB
example
معنی(example):
اشیاء به صورت ناهماهنگ کاذب چیده شده بودند تا توجه بیننده را جلب کنند.
مثال:
The objects were arranged pseudoasymmetrically to capture the viewer's attention.
معنی(example):
او اثر را به صورت ناهماهنگ کاذب طراحی کرد تا احساسی پویا ایجاد کند.
مثال:
He composed the piece pseudoasymmetrically to create a dynamic feel.
معنی فارسی کلمه pseudoasymmetrically
:
به شکلی که در آن عناصر به صورت غیرمتقارن و در عین حال به طور ظاهری متعادل چیده شدهاند.