معنی فارسی pseudodiagnosis

B1

تشخیصی که بر اساس شواهد و اطلاعات ناکافی یا نادرست انجام شده باشد.

A diagnosis made on insufficient or incorrect evidence.

example
معنی(example):

کارشناس بهداشت یک تشخیص شبه‌ای بر اساس علائم ناقص ارائه کرد.

مثال:

The health professional made a pseudodiagnosis based on incomplete symptoms.

معنی(example):

تشخیص‌های شبه‌ای می‌توانند به درمان‌های نادرست و سو تفاهم‌ها منجر شوند.

مثال:

Pseudodiagnosis can lead to improper treatments and misunderstandings.

معنی فارسی کلمه pseudodiagnosis

: معنی pseudodiagnosis به فارسی

تشخیصی که بر اساس شواهد و اطلاعات ناکافی یا نادرست انجام شده باشد.