معنی فارسی pseudohexagonally
B1به صورت شبهششگوش، اشاره به چیدمانی دارد که شبیه به ششگوش است ولی به طور واقعی اینگونه نیست.
In a manner resembling the arrangement of hexagons, but not fitting the strict definition.
- ADVERB
example
معنی(example):
کاشیها به طرز شبهششگوشی چیده شده بودند و الگوی جالبی به وجود آورده بودند.
مثال:
The tiles were arranged pseudohexagonally, creating an interesting pattern.
معنی(example):
او کف را به طرز شبهششگوشی طراحی کرد تا یکنواختی را بشکند.
مثال:
She designed the floor pseudohexagonally to break the monotony.
معنی فارسی کلمه pseudohexagonally
:
به صورت شبهششگوش، اشاره به چیدمانی دارد که شبیه به ششگوش است ولی به طور واقعی اینگونه نیست.