معنی فارسی pseudoorientally
B1به شیوهای که به طور ظاهری نشانههایی از عناصر شرقی را به نمایش میگذارد اما در واقع اصالت ندارد.
In a manner that superficially imitates or reflects Eastern characteristics, without authentic representation.
- ADVERB
example
معنی(example):
اتاق برای این رویداد به صورت شبهشرقی تزئین شده بود.
مثال:
The room was decorated pseudoorientally for the event.
معنی(example):
او به طرز اغراقآمیزی شبهشرقی صحبت کرد.
مثال:
He spoke in a pseudoorientally exaggerated manner.
معنی فارسی کلمه pseudoorientally
:
به شیوهای که به طور ظاهری نشانههایی از عناصر شرقی را به نمایش میگذارد اما در واقع اصالت ندارد.