معنی فارسی pseudoprophetical
B2شبهپیشگو، به معنای پیشگویی یا پیشبینیهایی که نمیتوانند به طور واقعی موثق باشند و بر پایه شواهد معتبر استوار نیستند.
Related to predictions that seem prophetic but are not based on true insight or knowledge.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پیشبینیهای او به نظر میرسید که شبهپیشگو هستند و بینش واقعی ندارند.
مثال:
His predictions seemed pseudoprophetical, lacking true insight.
معنی(example):
تمهای فیلم بیشتر شبهپیشگو بودند تا پیشگویی واقعی.
مثال:
The movie's themes were more pseudoprophetical than actual prophecy.
معنی فارسی کلمه pseudoprophetical
:
شبهپیشگو، به معنای پیشگویی یا پیشبینیهایی که نمیتوانند به طور واقعی موثق باشند و بر پایه شواهد معتبر استوار نیستند.