معنی فارسی psych up
B1به خود انرژی دادن و خود را برای انجام یک کار آماده کردن، معمولاً برای تقویت روحیه یا اعتماد به نفس.
To mentally prepare oneself for an activity, often to build confidence or motivation.
- verb
verb
معنی(verb):
To motivate, encourage or mentally (emotionally) prepare.
example
معنی(example):
قبل از بازی بزرگ، باید خودم را به هیجان بیاورم.
مثال:
I need to psych myself up before the big game.
معنی(example):
او برای ارائه، از موسیقی برای هیجان گرفتن استفاده کرد.
مثال:
She used music to psych herself up for the presentation.
معنی فارسی کلمه psych up
:
به خود انرژی دادن و خود را برای انجام یک کار آماده کردن، معمولاً برای تقویت روحیه یا اعتماد به نفس.