معنی فارسی psychedelically

B2

روان‌گردان به نوعی اشاره دارد که به شدت به ادراک و حواس تأثیر می‌گذارد.

In a manner that evokes or relates to psychedelic experiences, often colorful or hallucinatory.

example
معنی(example):

او خود را به شکل روان‌گردان از طریق هنرهای رنگارنگ ابراز کرد.

مثال:

He expressed himself psychedelically through colorful art.

معنی(example):

موسیقی به صورت روان‌گردان پخش می‌شد و فضایی زنده ایجاد می‌کرد.

مثال:

The music played psychedelically, creating a vibrant atmosphere.

معنی فارسی کلمه psychedelically

: معنی psychedelically به فارسی

روان‌گردان به نوعی اشاره دارد که به شدت به ادراک و حواس تأثیر می‌گذارد.