معنی فارسی psychobiologic
B1روانزیستی، مربوط به تعامل بین زیستشناسی و روانشناسی و تأثیر آنها بر رفتار.
Relating to the biological and psychological factors that affect behavior and mental processes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عوامل روانزیستی بر سلامت روان تأثیر میگذارند.
مثال:
Psychobiologic factors influence mental health.
معنی(example):
او جنبههای روانزیستی استرس را مطالعه کرد.
مثال:
She studied the psychobiologic aspects of stress.
معنی فارسی کلمه psychobiologic
:
روانزیستی، مربوط به تعامل بین زیستشناسی و روانشناسی و تأثیر آنها بر رفتار.