معنی فارسی psychologic
B2روانشناختی، مرتبط با علم روانشناسی و فرآیندهای ذهنی.
Relating to the science of psychology; concerning the mind.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اثرات روانی پاندمی مشهود بود.
مثال:
The psychologic effects of the pandemic were evident.
معنی(example):
او مقالهای درباره نظریههای روانشناسی رفتار نوشت.
مثال:
She wrote a paper on psychologic theories of behavior.
معنی فارسی کلمه psychologic
:
روانشناختی، مرتبط با علم روانشناسی و فرآیندهای ذهنی.