معنی فارسی psychometry
B2روان‌سنجی، بررسی و اندازه‌گیری ویژگی‌های روانی افراد با استفاده از ابزارهای خاص.
The measurement of psychological attributes using specialized tools.
- noun
noun
معنی(noun):
The paranormal ability to discover information about an object's past, and especially about its past owners, merely by handling it.
معنی(noun):
The use of psychological tests to measure intelligence, abilities, attitudes, and personality traits.
example
معنی(example):
روان‌سنجی، مطالعه ارتباط بین ویژگی‌های روانی و اندازه‌گیری‌ها است.
مثال:
Psychometry is the study of the relationship between psychological attributes and measurements.
معنی(example):
او در روان‌سنجی تخصص دارد تا ارزیابی‌های آموزشی را بهبود بخشد.
مثال:
She specializes in psychometry to improve educational assessments.
معنی فارسی کلمه psychometry
:
روان‌سنجی، بررسی و اندازه‌گیری ویژگی‌های روانی افراد با استفاده از ابزارهای خاص.
