معنی فارسی psychotechnologist
B2شخصی که به طراحی و کاربرد ابزارهای روانتکنولوژی میپردازد و در زمینههای روانشناسی و تحلیل رفتار فعالیت میکند.
A specialist who focuses on creating and utilizing tools that apply psychological principles.
- NOUN
example
معنی(example):
یک روانتکنولوژیست ابزارهایی برای کمک به تحلیل حالات ذهنی طراحی میکند.
مثال:
A psychotechnologist designs tools to help analyze mental states.
معنی(example):
کار یک روانتکنولوژیست در تحقیقات سلامت روان بسیار مهم است.
مثال:
The work of a psychotechnologist is crucial in mental health research.
معنی فارسی کلمه psychotechnologist
:
شخصی که به طراحی و کاربرد ابزارهای روانتکنولوژی میپردازد و در زمینههای روانشناسی و تحلیل رفتار فعالیت میکند.