معنی فارسی psychozoic
B1روانزیستی، دورهای که آگاهی و روان انسان تحت تأثیر قرار میگیرد.
An era characterized by significant shifts in human consciousness.
- OTHER
example
معنی(example):
دوران روانزیستی با تغییرات قابل توجهی در آگاهی انسانی مشخص شد.
مثال:
The psychozoic era was marked by significant changes in human consciousness.
معنی(example):
تئوریهای زیادی تأثیرات روانزیستی را بر جامعه بررسی میکنند.
مثال:
Many theories explore the psychozoic impacts on society.
معنی فارسی کلمه psychozoic
:
روانزیستی، دورهای که آگاهی و روان انسان تحت تأثیر قرار میگیرد.