معنی فارسی pubescence
B1دورهای از زندگی که در آن تغییرات جسمانی مرتبط با بلوغ آغاز میشود و به صورت تدریجی اتفاق میافتد.
The stage of development when an individual begins to undergo physical changes associated with puberty.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being in or reaching puberty.
معنی(noun):
A covering of fine, soft hairs.
example
معنی(example):
پوبسنس، دورهای است که در آن کودکان شروع به توسعه ویژگیهای جنسی ثانویه میکنند.
مثال:
Pubescence is the period when children begin to develop secondary sexual characteristics.
معنی(example):
تغییرات مشاهده شده در دوران پوبسنس میتواند بر اعتماد به نفس جوانان تأثیر بگذارد.
مثال:
The changes observed during pubescence can affect a young person's self-esteem.
معنی فارسی کلمه pubescence
:
دورهای از زندگی که در آن تغییرات جسمانی مرتبط با بلوغ آغاز میشود و به صورت تدریجی اتفاق میافتد.