معنی فارسی pudding face
B2صورت گرد و نرم که به خاطر چاقی و یا مصرف بیش از حد شیرینیجات به وجود میآید.
A round, soft-looking face typically associated with youth or overindulgence in sweets.
- NOUN
example
معنی(example):
او به خاطر خوردن بیش از حد آبنبات، صورت پودینگی داشت.
مثال:
She had a pudding face from eating too much candy.
معنی(example):
صورت پودینگ او باعث خنده همه شد.
مثال:
His pudding face made everyone laugh.
معنی فارسی کلمه pudding face
:
صورت گرد و نرم که به خاطر چاقی و یا مصرف بیش از حد شیرینیجات به وجود میآید.