معنی فارسی puddingheaded
B1پودینگهد، به معنای کسی که به خاطر خستگی یا بیتوجهی کمهوش به نظر میرسد.
Describing someone as feeling foolish or dull-brained, often due to fatigue.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از بیدار ماندن طولانی برای تحصیل احساس پودینگهد میکرد.
مثال:
She felt puddingheaded after staying up late studying.
معنی(example):
پودینگهد رفتار نکن، روی کارت تمرکز کن.
مثال:
Don't act puddingheaded, focus on your work.
معنی فارسی کلمه puddingheaded
:
پودینگهد، به معنای کسی که به خاطر خستگی یا بیتوجهی کمهوش به نظر میرسد.