معنی فارسی pudge

B1 /pʌd͡ʒ/

پفکی، چاق، به‌خصوص در مورد نوزادان یا افرادی که به صورت بامزه چاق هستند.

A small, soft, or plump mass of flesh.

noun
معنی(noun):

Something short and fat.

معنی(noun):

Excess body fat.

example
معنی(example):

این نوزاد روی گونه‌هایش پفکی بامزه داشت.

مثال:

The baby had a cute pudge on his cheeks.

معنی(example):

متوجه شدم که او کمی پفکی در اطراف کمرش دارد.

مثال:

I noticed he had a little pudge around his waist.

معنی فارسی کلمه pudge

: معنی pudge به فارسی

پفکی، چاق، به‌خصوص در مورد نوزادان یا افرادی که به صورت بامزه چاق هستند.