معنی فارسی pudginess

B1

حالت چاقی و تپلی که معمولاً به زیبایی و جذابیت افزوده می‌شود.

The quality or state of being pudgy; a pleasantly fat condition.

example
معنی(example):

چاقی او را نرم و دوست‌داشتنی جلوه می‌دهد.

مثال:

His pudginess makes him look soft and endearing.

معنی(example):

چاقی توله‌سگ باعث شد همه بخواهند آن را در آغوش بگیرند.

مثال:

The pudginess of the puppy made everyone want to cuddle it.

معنی فارسی کلمه pudginess

: معنی pudginess به فارسی

حالت چاقی و تپلی که معمولاً به زیبایی و جذابیت افزوده می‌شود.