معنی فارسی puffwig
B1پوفوگ کلاهی است که به صورت پفکی طراحی شده و معمولاً در جشنها استفاده میشود.
A puffy wig often worn for parties, characterized by its vibrant colors.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک پوفوگ برای مهمانی به سر گذاشت.
مثال:
She wore a puffwig for the party.
معنی(example):
پوفوگ خیلی رنگین و درخشان بود.
مثال:
The puffwig was very colorful and bright.
معنی فارسی کلمه puffwig
:
پوفوگ کلاهی است که به صورت پفکی طراحی شده و معمولاً در جشنها استفاده میشود.