معنی فارسی puissantly
B2قوی و موثر، به ویژه در زمینه بیان عواطف و احساسات.
In a strong and effective manner; powerfully expressive.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول مناظره به طرز قوی صحبت کرد.
مثال:
She spoke puissantly during the debate.
معنی(example):
کار هنرمند به طرز قوی بیانگر بود.
مثال:
The artist's work was puissantly expressive.
معنی فارسی کلمه puissantly
:
قوی و موثر، به ویژه در زمینه بیان عواطف و احساسات.