معنی فارسی pulchrify
B1زیبا کردن یا جذابتر کردن چیزی، به ویژه در یک زمینه هنری.
To make something more beautiful or aesthetically pleasing.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند ارائه را با تصاویر زیباتر کنند.
مثال:
They decided to pulchrify the presentation with images.
معنی(example):
هنرمند هدف دارد تا اشیاء روزمره را در آثارش زیباتر کند.
مثال:
The artist aims to pulchrify everyday objects in her work.
معنی فارسی کلمه pulchrify
:
زیبا کردن یا جذابتر کردن چیزی، به ویژه در یک زمینه هنری.