معنی فارسی pullings

B1

کشیدن، عمل یا فرآیند کشیدن یا جابه‌جا کردن چیزی به سمت خود.

The act of pulling something towards oneself.

example
معنی(example):

او به خاطر کشیدن اشیاء سنگین شناخته شده است.

مثال:

He is known for his pullings of heavy objects.

معنی(example):

کشیدن در رقابت‌ها تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The pullings in the competition were impressive.

معنی فارسی کلمه pullings

: معنی pullings به فارسی

کشیدن، عمل یا فرآیند کشیدن یا جابه‌جا کردن چیزی به سمت خود.