معنی فارسی pulpaceous
B1پلپاسه، مربوط به بافتی نرم و آبدار که شبیه به پالپ است.
Characterized by a soft, juicy texture akin to pulp.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نسج پلپاسه میوه آن را بسیار آبدار کرده بود.
مثال:
The pulpaceous texture of the fruit made it very juicy.
معنی(example):
مواد پلپاسه میتوانند در دستور پختهای مختلف غذایی استفاده شوند.
مثال:
Pulpaceous materials can be used in various food recipes.
معنی فارسی کلمه pulpaceous
:
پلپاسه، مربوط به بافتی نرم و آبدار که شبیه به پالپ است.