معنی فارسی pulpified
B1پالپشده به معنای تبدیل شدن یک ماده به حالت پالپ است، بهویژه در زمینه کاغذ یا مواد غذایی.
Transformed into pulp, particularly referring to materials processed for further usage.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چوب به پالپ تبدیل شد تا بافتی نرمتر ایجاد کند.
مثال:
The wood was pulpified to create a smoother texture.
معنی(example):
کاغذ پالپشده میتواند به اشکال جدید تبدیل شود.
مثال:
The pulpified paper can be molded into new shapes.
معنی فارسی کلمه pulpified
:
پالپشده به معنای تبدیل شدن یک ماده به حالت پالپ است، بهویژه در زمینه کاغذ یا مواد غذایی.