معنی فارسی pulsational

B1

پالس‌زن به توصیف ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که در آن حرکت یا صدا شامل دوره‌های تکراری است.

Relating to a rhythmic or pulsing movement or sound.

example
معنی(example):

صداهای پالس‌زن می‌توانند در حین مدیتیشن آرامش‌بخش باشند.

مثال:

Pulsational sounds can be soothing during meditation.

معنی(example):

جریان پالس‌زن رودخانه به آرامش صحنه افزود.

مثال:

The pulsational flow of the river added to the tranquility of the scene.

معنی فارسی کلمه pulsational

: معنی pulsational به فارسی

پالس‌زن به توصیف ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که در آن حرکت یا صدا شامل دوره‌های تکراری است.