معنی فارسی pulverising
B1پودر کردن، عمل تبدیل کردن یک ماده به ذرات ریز، به ویژه در کنجکاوی‌های آشپزی.
The action or process of pulverising something.
- verb
verb
معنی(verb):
To render into dust or powder.
معنی(verb):
To completely destroy, especially by crushing to fragments or a powder.
معنی(verb):
To defeat soundly, thrash.
معنی(verb):
To become reduced to powder; to fall to dust.
مثال:
the stone pulverises easily
example
معنی(example):
پودر کردن مواد برای دستور پخت ضروری است.
مثال:
Pulverising the ingredients is essential for the recipe.
معنی(example):
او از پودر کردن انواع سبزیجات برای مخلوط ویژه‌اش لذت می‌برد.
مثال:
He enjoys pulverising various herbs for his special blend.
معنی فارسی کلمه pulverising
:
پودر کردن، عمل تبدیل کردن یک ماده به ذرات ریز، به ویژه در کنجکاوی‌های آشپزی.
