معنی فارسی pumicating
B1پومیکاته کردن، به عمل ساییدن یا زدودن سطح یک ماده سخت با استفاده از پومیس اشاره دارد.
To smooth or polish a surface using pumice.
- VERB
example
معنی(example):
دانشمند سطح معدنی را پومیکاته میکرد تا خواص آن را مطالعه کند.
مثال:
The scientist was pumicating the surface of the mineral to study its properties.
معنی(example):
با پومیکاته کردن سنگ، او توانست بافتهای پنهان آن را آشکار کند.
مثال:
By pumicating the rock, he was able to reveal its hidden textures.
معنی فارسی کلمه pumicating
:
پومیکاته کردن، به عمل ساییدن یا زدودن سطح یک ماده سخت با استفاده از پومیس اشاره دارد.