معنی فارسی pump into
B1به معنای برخورد یا تصادف با چیزی یا کسی است.
To collide or bump against someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
من نمیخواستم در فروشگاه به شما برخورد کنم.
مثال:
I didn't mean to pump into you at the store.
معنی(example):
او به طور تصادفی به همسایهاش در حین راه رفتن برخورد کرد.
مثال:
He accidentally pumped into his neighbor while walking.
معنی فارسی کلمه pump into
:
به معنای برخورد یا تصادف با چیزی یا کسی است.