معنی فارسی pumpkinish
B1به رنگ یا ظاهری اشاره دارد که شبیه کدو تنبل است.
Referring to colors or appearances that are similar to that of a pumpkin.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رنگهای برگها در پاییز کدو تنبلگون بود.
مثال:
The colors of the leaves were pumpkinish during autumn.
معنی(example):
او یک ژاکت کدو تنبلگون برای هالووین پوشید.
مثال:
She wore a pumpkinish sweater for Halloween.
معنی فارسی کلمه pumpkinish
:
به رنگ یا ظاهری اشاره دارد که شبیه کدو تنبل است.