معنی فارسی pumpman
B1پمپمان، فردی که مسئولیت مدیریت و کنترل پمپها یا سیستمهای مرتبط را دارد.
A person responsible for operating and managing pumps or related systems.
- NOUN
example
معنی(example):
پمپمان بهخوبی تجهیزات را در کارخانه کنترل میکرد.
مثال:
The pumpman efficiently operated the equipment at the factory.
معنی(example):
هر پمپمان باید برای مدیریت شرایط اضطراری آموزش ببیند.
مثال:
Every pumpman must be trained to handle emergencies.
معنی فارسی کلمه pumpman
:
پمپمان، فردی که مسئولیت مدیریت و کنترل پمپها یا سیستمهای مرتبط را دارد.