معنی فارسی punany
B1یک اصطلاح غیررسمی که ممکن است به شوخیهای خاصی اشاره کند.
A playful or whimsical variation of puns, perhaps in a non-standard context.
- OTHER
example
معنی(example):
شوخی پونانی آن را حتی خندهدارتر کرد.
مثال:
The punany of the joke made it even funnier.
معنی(example):
بازی کلامی هوشمندانه یک سبک پونانی را به نمایش گذاشت.
مثال:
The clever wordplay showcased a punany style.
معنی فارسی کلمه punany
:
یک اصطلاح غیررسمی که ممکن است به شوخیهای خاصی اشاره کند.