معنی فارسی punctured
B1پانکت شده به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی از قبل سالم، یک سوراخ یا آسیب دیده است.
Describes something that has been pierced or damaged, creating an opening or hole.
- verb
verb
معنی(verb):
To pierce; to break through; to tear a hole.
مثال:
The needle punctured the balloon instantly.
example
معنی(example):
بادکنک سوراخ شده به سرعت خالی شد.
مثال:
The punctured balloon deflated quickly.
معنی(example):
او متوجه شد که لاستیکش در حین رانندگی سوراخ شده است.
مثال:
She realized her tire was punctured while driving.
معنی فارسی کلمه punctured
:
پانکت شده به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی از قبل سالم، یک سوراخ یا آسیب دیده است.
