معنی فارسی pungi
B1پنگی، سازی سنتی که معمولاً توسط جادوگران مار نواخته میشود.
A traditional wind musical instrument often used by snake charmers.
- NOUN
example
معنی(example):
نوازنده در طول اجرا یک پنگی نواخت.
مثال:
The musician played a pungi during the performance.
معنی(example):
پنگی معمولاً با جادوگران مار رابطه دارد.
مثال:
Pungi is often associated with snake charmers.
معنی فارسی کلمه pungi
:
پنگی، سازی سنتی که معمولاً توسط جادوگران مار نواخته میشود.