معنی فارسی puntilla

B1

پنتیا، نوار یا لبه تزئینی که برای زیبایی به لباس‌ها یا پارچه‌ها اضافه می‌شود.

A decorative lace or trim used to enhance the appearance of fabric.

example
معنی(example):

خیاط برای تمام کردن لباس از پنتیا استفاده کرد.

مثال:

The seamstress used a puntilla to finish the dress.

معنی(example):

او یک پنتیا ظریف به لبه رومیزی اضافه کرد.

مثال:

She added a delicate puntilla to the edge of the tablecloth.

معنی فارسی کلمه puntilla

: معنی puntilla به فارسی

پنتیا، نوار یا لبه تزئینی که برای زیبایی به لباس‌ها یا پارچه‌ها اضافه می‌شود.