معنی فارسی pupilary

B1

مربوط به مردمک، به خصوص در زمینه‌های پزشکی و چشم‌پزشکی.

Pertaining to the pupil; often used in the context of eye physiology.

example
معنی(example):

رفلکس‌های مردمکی برای معاینات چشم مهم هستند.

مثال:

Pupilary reflexes are important for eye examinations.

معنی(example):

پاسخ مردمکی بسته به شدت نور متفاوت است.

مثال:

The pupilary response varies with light intensity.

معنی فارسی کلمه pupilary

: معنی pupilary به فارسی

مربوط به مردمک، به خصوص در زمینه‌های پزشکی و چشم‌پزشکی.