معنی فارسی purposeless

B1

بی‌هدف، به معنای عدم وجود هدف یا منظور مشخص.

Having no purpose or use.

adjective
معنی(adjective):

Without purpose.

example
معنی(example):

به نظر می‌رسید که اعمال او بی‌هدف و بدون برنامه‌ریزی هستند.

مثال:

His actions seemed purposeless and unplanned.

معنی(example):

او بعد از از دست دادن شغلش احساس بی‌هدف بودن می‌کرد.

مثال:

She felt purposeless after losing her job.

معنی فارسی کلمه purposeless

: معنی purposeless به فارسی

بی‌هدف، به معنای عدم وجود هدف یا منظور مشخص.