معنی فارسی purseful

B1

مقدار پول یا اشیای قیمتی که می‌توان در یک کیف قرار داد.

The amount of money or items that can fit in a purse.

example
معنی(example):

او یک کیف پر از سکه داشت تا خوراکی بخرد.

مثال:

He had a purseful of coins to buy treats.

معنی(example):

با یک کیف پر از پول نقد، او احساس امنیت می‌کرد تا خرید کند.

مثال:

With a purseful of cash, she felt secure to shop.

معنی فارسی کلمه purseful

: معنی purseful به فارسی

مقدار پول یا اشیای قیمتی که می‌توان در یک کیف قرار داد.