معنی فارسی pustulation
B1فرایند ایجاد پاستولها بر روی پوست به دلیل عفونت یا التهاب.
The formation of pustules.
- NOUN
example
معنی(example):
پاستولاسیون زمانی اتفاق میافتد که پوست به عفونت واکنش نشان میدهد.
مثال:
Pustulation occurs when the skin reacts to infection.
معنی(example):
پاستولاسیون نشاندهنده نیاز به بررسیهای بیشتر بود.
مثال:
The pustulation indicated a need for further examination.
معنی فارسی کلمه pustulation
:
فرایند ایجاد پاستولها بر روی پوست به دلیل عفونت یا التهاب.