معنی فارسی pustule
B1پُستول به برآمدگی کوچکی اطلاق می‌شود که معمولاً ناشی از عفونت یا التهاب است و حاوی مایع چرکی می‌باشد.
A small inflamed elevation of the skin that contains pus.
- noun
noun
معنی(noun):
A small accumulation of pus in the epidermis or dermis.
معنی(noun):
A pimple filled with pus.
معنی(noun):
Anything like a pustule, on plants or animals; a small blister.
example
معنی(example):
پُستول، برآمدگی کوچکی بر روی پوست است که پر از چرک می‌باشد.
مثال:
A pustule is a small lump on the skin filled with pus.
معنی(example):
پزشکان معمولاً پُستوله‌ها را با داروهای موضعی درمان می‌کنند.
مثال:
Doctors often treat pustules with topical medications.
معنی فارسی کلمه pustule
:
پُستول به برآمدگی کوچکی اطلاق می‌شود که معمولاً ناشی از عفونت یا التهاب است و حاوی مایع چرکی می‌باشد.
