معنی فارسی put a name to
B1نام گذاری، به معنای شناسایی یا نام بردن از چیزی.
To identify or assign a name to something.
- IDIOM
example
معنی(example):
آیا میتوانی نام آن چهره را بگویی؟
مثال:
Can you put a name to that face?
معنی(example):
سخت است که نام همه گلها را در باغ بگوییم.
مثال:
It's hard to put a name to all the flowers in the garden.
معنی فارسی کلمه put a name to
:
نام گذاری، به معنای شناسایی یا نام بردن از چیزی.