معنی فارسی put one's finger on something
B1به چیزی انگشت گذاشتن به معنای شناسایی دقیق یک مشکل یا وضعیت است.
To identify or recognize something specific.
- IDIOM
example
معنی(example):
نمیتوانم دقیقا بگویم چه چیزی مرا آزرده میکند.
مثال:
I can't quite put my finger on what is bothering me.
معنی(example):
زمانی که به مشکل پی ببرید، میتوانید شروع به حل آن کنید.
مثال:
Once you put your finger on the issue, you can start to solve it.
معنی فارسی کلمه put one's finger on something
:به چیزی انگشت گذاشتن به معنای شناسایی دقیق یک مشکل یا وضعیت است.