معنی فارسی put one's finger in the dyke
B2انگشت در سد گذاشتن به معنای پرداختن به یک مشکل کوچک بهجای حل یک مسئله بزرگتر است.
To deal with a small issue in an attempt to prevent a larger problem.
- IDIOM
example
معنی(example):
او احساس میکرد که در حال گذاشتن انگشتش در سد است و تلاش میکند همه مشکلات را حل کند.
مثال:
He felt like he was putting his finger in the dyke trying to fix all the problems.
معنی(example):
گاهی اوقات باید انگشت خود را در سد بگذارید تا از ایجاد مشکلات بزرگتر جلوگیری کنید.
مثال:
Sometimes you have to put your finger in the dyke to prevent bigger issues.
معنی فارسی کلمه put one's finger in the dyke
:انگشت در سد گذاشتن به معنای پرداختن به یک مشکل کوچک بهجای حل یک مسئله بزرگتر است.