معنی فارسی put-a-bold-face-on
B1با اعتماد به نفس ظاهر شدن، به گونهای عمل کردن که نشان دهد اتفاقات بد تاثیری ندارند و با شجاعت به مشکلات پاسخ میدهید.
To appear confident and strong in facing problems or difficulties, even when feeling scared or unsure.
- IDIOM
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت در طول جلسه با مشکلاتش با اعتماد به نفس روبرو شود.
مثال:
She decided to put a bold face on her troubles during the meeting.
معنی(example):
حتی با اینکه او عصبی بود، با اعتماد به نفس ظاهر شد و سخنرانیاش را ارائه کرد.
مثال:
Even though he was nervous, he put a bold face on and delivered his speech.
معنی فارسی کلمه put-a-bold-face-on
:
با اعتماد به نفس ظاهر شدن، به گونهای عمل کردن که نشان دهد اتفاقات بد تاثیری ندارند و با شجاعت به مشکلات پاسخ میدهید.